قیدهای زبان انگلیسی نقش حیاتی در بهبود کیفیت و دقت این زبان ایفا میکنند، زیرا این کلمات میتواند اطلاعات اضافی بسیاری درباره میزان و چگونگی یک عمل ارائه دهند که کمک بسیار زیادی به زیبایی و شفافی جمله خواهد کرد.
در زمینه دستور زبان، قیدها به اشکال مختلفی ظاهر میشوند، از جمله قیدهای نحو (مثل به سرعت، به زیبایی)، قیدهای فراوانی (مثل همیشه، به ندرت)، قیدهای مقدار (مثل خیلی، همچنین) و قیدهای زمان (مثل الان، بعداً) که فهم صحیح از استفاده از قیدها برای ارتباط موثر و استفاده ماهرانه از زبان ضروری است. از جمله تاکید، روشنتر کردن جزئیات یا ارائه اطلاعات زمانی ضروری، قیدهای انگلیسی به طور قابلملاحظهای به دقت و بیانگری زبان کمک میکنند. در زیر به طور کامل انواع قیدهای زبان انگلیسی را به صورت مفصل توضیح داده ایم.
جامع ترین آموزش گرامر زبان انگلیسی از پایه تا پیشرفته به زبان ساده
انواع متفاوتی از قیدها (adverbials) وجود دارد. قیدها کلمات، عبارات یا جملاتی هستند که فعلها، صفات یا قیدهای دیگر را توصیف یا به آنها اطلاعات اضافی میدهند. آنها جزئیاتی را درباره زمان، مکان، شیوه، تکرار، میزان و موارد دیگر در مورد وقوع یک عمل یا وضعیت ارائه میدهند. قیدها به روشنی وقتی، کجا، چگونه و به چه میزان یک عمل یا وضعیت روی میدهد را توضیح میدهند.
قیدهای زمانی: این قیدها اطلاعاتی درباره زمانی که یک عمل انجام میشود، ارائه میدهند.
مثال:She will meet you tomorrow
قیدهای مکانی: این قیدها اطلاعاتی درباره مکانی که یک عمل رخ میدهد، ارائه میدهند.
مثال: The cat is sitting under the table
قیدهای شیوهای: این قیدها نحوه انجام یک عمل را توصیف میکنند.
مثال: He sings beautifully
قیدهای تکراری: این قیدها نشان میدهند یک عمل چقدر اغلب رخ میدهد.
مثال:They go to the park every Saturday.
قیدهای میزان: این قیدها شدت یا میزان یک عمل یا ویژگی را بیان میکنند.
مثال: The coffee is very hot.
قیدهای مدت زمان: این قیدها مدت زمانی را که یک عمل به آن طول میکشد، مشخص میکنند.
مثال: She studied for three hours.
قیدهای نسبتی: این قیدها جمله اصلی را با جمله وابسته ارتباط میدهند و اطلاعات اضافی ارائه میدهند.
مثال: She arrived when the concert started.
قیدهای جملهای: این قیدها تمام جمله را تغییر میدهند و نظر، عقیدت یا نقطه نظر صحبت کننده را بیان میکنند.
مثال: Frankly, I don’t care about the result.
قیدهای هدف: این قیدها دلیل یا هدف عمل را نشان میدهند.
مثال: He went to the store to buy some groceries.
قیدهای اتصالی: این قیدها به عنوان واژههای اتصالی بین جملات یا بخشهای جمله عمل میکنند.
مثال: However, I still need more practice.
مهم است به این نکته توجه کنید که برخی از کلمات در برخی از زمینهها به عنوان قید عمل میکنند و در زمینههای دیگر به عنوان قسمتهای دیگر گفتار عمل میکنند. قیدها نقش مهمی را در افزایش وضوح و عمق جملات ایفا میکنند، زیرا جزئیات و زمینههای مفیدی را ارائه میدهند.
ساختارهای قیدی در زبان انگلیسی، روشهای مختلفی از تشکیل عبارات یا جملات قیدی هستند که فعلها، صفات یا قیدهای دیگر را در جمله تغییر میدهند. این ساختارها اطلاعات و جزئیات خاصی را به عمل یا وضعیت مورد نظر اضافه میکنند. ساختارهای قیدی برای ارائه زمینه و شرح نحوه انجام عمل، زمان وقوع آن، مکان رخ دادن، میزان و موارد دیگر ضروری هستند.
قیدهای یک کلمه: این قیدها به تنهایی فعلها، صفات یا قیدهای دیگر را تغییر میدهند.
مثال: She sings beautifully.
عبارات قیدی: این گروه از کلمات عبارات قیدی را تشکیل میدهند که اطلاعات اضافی در مورد عمل یا وضعیت ارائه میدهند.
مثال: The children played in the park.
جملات قیدی: این جملات وابستهای هستند که به عنوان قیدها عمل میکنند و معمولاً با حروف ربطی مثل “when”، “where”، “while”، “because”، “although” و غیره آغاز میشوند.
مثال: When I arrived, the party had already started.
عبارات اضافی حرف اضافهای: این عبارات با حرف اضافهای آغاز میشوند و به عنوان قیدها عمل میکنند که موقعیت، زمان، شیوه و … را توصیف میکنند.
مثال: They went to the concert on Saturday.
عبارات اضافی حالت اسمی: این عبارات که با شکل ساده فعل شروع میشوند و به عنوان قیدها عمل میکنند که هدف یا اندازه یک عمل را نشان میدهند.
مثال: She studied hard to pass the exam.
عبارات پارتیسیپل: این عبارات با یک فعل مضارع یا گذشته آغاز میشوند و به عنوان قیدها، اطلاعات اضافی را به جمله اضافه میکنند.
مثال: Excited by the news, he started dancing.
عبارات جراند: این عبارات حاوی یک اسم یا ضمیر به همراه یک فعل جراند (حالت گذشته یا مضارع) هستند و به عنوان قیدها اطلاعات اضافی به جمله اضافه میکنند.
مثال: He missed the bus, resulting in his late arrival.
عبارات مطلقه: این عبارات شامل یک اسم یا ضمیر به همراه یک فعل چندندی یا صفت هستند و کل جمله را تغییر میدهند.
مثال: The sun having set, we decided to go home.
معکوس کردن قیدها: این یک دستگاه اسلوبی است که در آن قید یا عبارت قیدی قبل از فاعل ظاهر میشود تا تاکیدی ایجاد کند یا تأثیر خاصی بر جمله داشته باشد.
مثال: Only after the storm did they realize the damage.
قیدهای اتصالی: این قیدها به عنوان حروف اتصالی بین دو جمله مستقل عمل میکنند و اطلاعاتی در مورد ارتباط بین ایدهها ارائه میدهند.
مثال: She loves swimming; however, she dislikes running.
ساختارهای قیدی با ارائه مجموعهای از جزئیات، زبان را محبور، صریح و دقیقتر میکنند. درک این ساختارها امکان ارتباط و ارائه اثربخشتر در مکالمه و نوشتار را فراهم میکند.
مکانهای قیدها (Place of Adverbials) به موقعیت قرارگیری قیدها در جمله اشاره دارد. قیدها کلمات یا عباراتی هستند که فعل، صفت یا قید دیگر را اصلاح یا توصیف میکنند. این قیدها اطلاعات اضافی درباره نحوه، زمان، مکان، یا میزان وقوع یک عمل یا وضعیت را ارائه میدهند.
۱. مکان اولیه (Initial position): قیدهای مکان اولیه در ابتدای جمله قرار میگیرند. اغلب این قیدها کنتکست جمله را مشخص میکنند و میتوانند با ویرگول از جمله اصلی جدا شوند.
مثال: “Tomorrow, we will go to the beach.”
۲. موقعیت وسط (Mid position): قیدهای موقعیت وسط درون جمله قرار میگیرند، معمولاً بعد از فاعل و قبل از فعل اصلی. اغلب با ویرگول از جمله اصلی جدا میشوند.
مثال: We went to the park, however, it started raining.
۳. مکان نهایی (End position): قیدهای مکان نهایی در انتهای جمله قرار میگیرند. این قیدها اطلاعات اضافی درباره عمل یا وضعیت فراهم میکنند و اغلب با ویرگول پایان مییابند.
مثال: She danced gracefully, spinning and twirling effortlessly.
۴. موقعیت تقسیمشده (Split position): قیدهای موقعیت تقسیمشده به دو بخش تقسیم میشوند و یک بخش در ابتدای جمله و بخش دیگر در انتها آن قرار دارد.
مثال: In the morning, we walked to the park, after finishing breakfast.
۱. قیدهای زمان (Time adverbials):
Yesterday, I met my friend at the mall.
He will arrive soon.
She has been studying all day long.
۲. قیدهای مکان (Place adverbials):
The cat sat on the windowsill.
The party will take place at the community center.
They found a hidden treasure under the big oak tree.
۳. قیدهای شیوهیاب (Manner adverbials):
He sings beautifully.
She solved the problem carefully.
The children played joyfully in the park.
۴. قیدهای تکرار (Frequency adverbials):
They go to the gym twice a week.
He rarely eats fast food.
We meet up with our friends occasionally.
۵. قیدهای میزان (Degree adverbials):
She is very talented.
He works extremely hard.
The weather is quite hot today.
۶. قیدهای هدف (Purpose adverbials):
They studied hard to pass the exam.
She went to the store to buy some groceries.
He ran quickly to catch the bus.
۷. قیدهای شرطی (Condition adverbials):
If it rains, we will stay indoors.
She’ll come unless she’s busy.
We’ll go hiking provided that the weather is good.
قابل ذکر است که قیدها نقش مهمی در افزودن جزئیات و وضوح به جملات دارند و آنها را بیانگر و موثرتر میکنند. مکانهای قرارگیری قیدها میتوانند جریان و معنی یک جمله را تحت تأثیر قرار دهند، بنابراین انتخاب مکان مناسب برای قیدها اهمیت دارد.
صفتهای مکملی از نوعی مکملها هستند که اطلاعات اضافی درباره نحوه یا روشی که یک عمل یا رویداد انجام میشود، ارائه میدهند. آنها به سوال “چگونه؟” پاسخ میدهند و نحوه اجرای یک عمل را توصیف میکنند. صفتهای مکملی میتوانند فعلها، صفتها یا دیگر صفتهای مکملی را در یک جمله اصلاح کنند.
صفتهای مکملی میتوانند در جایهای مختلفی درون یک جمله ظاهر شوند:
آنها میتوانند در انتهای جمله قرار بگیرند: “او زیبا خواند.”
آنها میتوانند در ابتدای جمله قرار بگیرند و پس از آن با یک کاما جدا شوند: “با احتیاط، او جعبه را باز کرد.”
آنها میتوانند در میانهی جمله قرار بگیرند و پس از آن با دو کاما احاطه شوند: “گربه با زرنگی از دیوار پرید.”
He runs quickly.
She speaks softly.
They danced happily.
The children played noisily.
The chef skillfully prepared the meal.
قیدها همچنین برای تشدید نحوهی یک عمل میتوانند استفاده شوند. مثالهایی شامل “extremely”، “very”، “quite”، “totally”، “completely” و “utterly” هستند.
به عنوان مثال:
The athlete performed extremely well in the race.
The concert was very loud.
در استفاده از صفت مکملی باید مواظب باشید که زمانی که معنی از خود فعل واضح است، از آن استفاده نکنید.
به عنوان مثال، استفاده از “whispered quietly” تکراری است زیرا “whispered” به تنهایی معنای نیمهنهان و آرام را انتقال میدهد.
با فعلهای دوجملهای (فعلهایی که نیازمند مفعول مستقیم هستند)، صفت مکملی معمولاً بعد از مفعول قرار میگیرد.
به عنوان مثال:
She played the piano gracefully.
برخی از صفتها بهطور معمول به پسوند “-ly” ختم میشوند، اما قیدهای صفتهای مکملی نیستند. به عنوان مثال، “friendly”، “likely” و “timely” صفتها هستند، نه قیدهای مکملی.
صفتهای مکملی جهت افزودن عمق و وضوح به نوشتههای شما بسیار مهم هستند زیرا توصیفات زندهای از نحوه اجرای عملها یا رویدادها ارائه میدهند. استفاده از مجموعهای متنوع از قیدهای صفتهای مکملی زبان شما را مبهم و بیانکنندهتر میکند.
قیدهای مکانی یا قیدهای موقعیتی، یک نوع قید هستند که اطلاعاتی درباره مکان یا موقعیت انجام یک عمل یا وقوع یک رویداد ارائه میدهند. آنها به سوال “کجا؟” پاسخ میدهند و محلی که عملی در آن اتفاق میافتد را توصیف میکنند. قیدهای مکانی میتوانند فعلها، صفتها یا دیگر قیدها را در جمله تغییر دهند.
Here (اینجا): Come over here.
There (آنجا): The bookstore is there.
Everywhere (همهجا): The children scattered toys everywhere.
Nowhere (هیچجا): The keys were nowhere to be found.
Nearby (نزدیک): The grocery store is nearby.
Far (دور): The mountain peak was too far to reach.
Outside (بیرون): It’s raining outside.
Inside (درون): The cat is hiding inside the box.
Underneath (زیر): The car keys were found underneath the couch.
Above (بالای): The airplane flew above the clouds.
Below (پایین): The fish swim below the surface of the water.
Behind (پشت): The car is parked behind the building.
In front of (جلوی): The kids were playing in front of the house.
Beneath (زیر): The treasure is buried beneath the old tree.
Next to (نزدیک): The library is next to the school.
این نمونهها نشان میدهند که قیدهای مکانی چگونه اطلاعات مهمی درباره مکان یا موقعیت اعمال یا رویدادها در جمله ارائه میدهند و به خواننده یا شنونده کمک میکنند تا تصویر واضحتری از صورت امر را داشته باشند.
قیدهای مکانی یا قیدهای موقعیتی، نوعی قید هستند که اطلاعات دقیقی درباره مکان یا موقعیت انجام یک عمل یا وقوع یک رویداد نسبت به اشیاء یا نقاط مرجع ارائه میدهند. آنها به سوال “کجا؟” پاسخ میدهند و مکان یا رابطه فضایی را که در آن عملی رخ میدهد، توصیف میکنند. قیدهای مکانی میتوانند فعلها، صفتها یا دیگر قیدها را در جمله تغییر دهند.
قیدهای مکانی به دقت مکان یا موقعیتی که یک عمل در آن اتفاق میافتد را مشخص میکنند و به جمله عمق و وسعت بیشتری میبخشند. آنها میتوانند با فعلهای پویا (نمایش عمل) و فعلهای حالتی (توصیف یک حالت یا شرایط) استفاده شوند.
The cat is sleeping under the table.
We had a picnic in the park.
She found her keys between the cushions.
The children ran around the playground.
The airplane flew above the clouds.
The treasure is buried beneath the old tree.
قیدهای مکانی میتوانند در موقعیتهای مختلف در جمله ظاهر شوند، به تفکیک از تاکید و جریان جمله. آنها میتوانند در ابتدا، میانه یا انتهای جمله قرار بگیرند.
قیدهای مکانی میتوانند توسط قیدها تغییر داده شوند تا مکان مشخصتر یا دقیقتری را نشان دهند. به عنوان مثال:
The book is right here.
The bakery is just around the corner.
قیدهای مکانی میتوانند همچنین موقعیت نسبی اشیاء یا مکانها را نسبت به یکدیگر نشان دهند. به عنوان مثال:
The school is next to the library.
The post office is opposite the bank.
برخی از صفتها همچنین به عنوان قیدهای مکانی عمل میکنند هنگامی که موقعیت یک عمل را توصیف میکنند. به عنوان مثال:
They climbed the high mountain.
The bird flew to the top of the tree.
قیدهای مکانی به طور خاص بر تمرکز بر روی رابطه فضایی یا موقعیت یک عمل تمرکز میکنند، در حالی که قیدهای مکان به طور کلیتر اطلاعاتی درباره منطقه یا منطقه انجام یک عمل را ارائه میدهند.
قیدهای جهت یا قیدهای جهتدهی، نوعی قید هستند که اطلاعاتی درباره جهت حرکت یا اتفاق انجام شده را ارائه میدهند. آنها به سوال “کجا؟” یا “کدام راه؟” پاسخ میدهند و جهت حرکت یا جهت یک عمل را توصیف میکنند. قیدهای جهت میتوانند فعلها، صفتها یا دیگر قیدها را در جمله تغییر دهند.
Up (بالا): The balloons floated up into the sky.
Down (پایین): The leaves fell down from the tree.
Forward (به جلو): The car moved forward along the road.
Backward (به عقب): He took a step backward to avoid the obstacle.
In (درون): The cat ran in through the open door.
Out (برون): The dog jumped out of the window.
Into (درون): The children went into the house to get some snacks.
Out of (بیرون از): The magician pulled a rabbit out of the hat.
Towards (به سوی): They walked towards the park.
Away (دور): The bird flew away from the nest.
Here (اینجا): Come here and sit with us.
There (آنجا): The bus stopped there to pick up passengers.
این نمونهها نشان میدهند که قیدهای جهت جزئیات مهمی درباره حرکت یا جهت اعمال را در جمله ارائه میدهند و یک تصویر واضحتر برای خواننده یا شنونده ایجاد میکنند. آنها میتوانند با مجموعه گستردهای از فعلها استفاده شوند و به ایجاد شرحهای زنده و پویا در زبان کمک میکنند.
قیدهای فاصله یا قیدهای مسافتی، نوعی قید هستند که اطلاعاتی درباره فاصله میان محل انجام یک عمل و نقطه مرجع دیگر ارائه میدهند. آنها به سوال “چقدر دور؟” پاسخ میدهند و میزان فضایی یا اندازهگیری مکان انجام عمل را توصیف میکنند. قیدهای فاصله میتوانند فعلها، صفتها یا دیگر قیدها را در جمله تغییر دهند.
قیدهای فاصله به دقت نشان میدهند چقدر عملی از یک نقطه مرجع دور یا نزدیک میافتد، و اطلاعات مهمی درباره مکانی را در جمله ارائه میدهند.
The store is far from my house.
The mountains are distantly visible on the horizon.
The playground is close to the school.
The airport is near the city center.
He threw the ball away into the distance.
The bus stop is here, just around the corner.
The post office is there, across the street.
قیدهای فاصله میتوانند در موقعیتهای مختلف در جمله ظاهر شوند، به تفکیک از تاکید و جریان جمله. آنها میتوانند در ابتدا، میانه یا انتهای جمله قرار بگیرند.
قیدهای فاصله میتوانند همچنین فرمهای مقایسهای و برترین داشته باشند که درجه فاصله را نسبت به مکانهای دیگر نشان میدهد. به عنوان مثال:
The library is farther than the park.
The closest restaurant is nearest to our location.
برخی از صفتها همچنین به عنوان قیدهای فاصله عمل میکنند هنگامی که فاصله یک عمل را توصیف میکنند. به عنوان مثال:
The runner finished the race three miles away from the finish line.
The car was parked a short distance from the entrance.
قیدهای فاصله به طور خاص بر روی میزان فاصله بین مکان انجام یک عمل و نقطه مرجع تمرکز میکنند، در حالی که قیدهای مکان اطلاعاتی درباره مکان یا موقعیت کلی انجام یک عمل را ارائه میدهند.
قید های زمان یا حالت (Adverbs of Time) کلماتی هستند که اطلاعاتی را در مورد زمانی که یک عمل اتفاق میافتد یا تکرار آن را میدهند. آنها به ما جزئیات در مورد زمان یک رویداد را میدهند.
قیدهای زمانی به سوال “چهموقع؟” پاسخ میدهند. آنها زمان دقیقی را که یک عمل رخ میدهد، دقیقه یا رخ میدهد، یا فراوانی یک عمل را در طی یک دوره نشان میدهند. این قیدها فعلها، صفتها یا ضمایر دیگر را اصلاح میکنند تا اطلاعات مربوط به زمان را به جمله اضافه کنند.
today, yesterday, tomorrow, now, soon, later, tonight, yesterday, daily, weekly, annually.
always, forever, never, temporarily, momentarily, briefly, temporarily, for a while, permanently.
always, usually, often, sometimes, rarely, seldom, occasionally, frequently, never, daily, weekly, yearly.
recently, currently, presently, eventually, already, before, after, soon, just, already, still.
تاریخ مشخص: این ضمایر تاریخی دقیق را که رویداد در آن رخ میدهد، نشان میدهند. مثال:
on Monday, on July 4th, on New Year’s Eve, on Christmas Day, on my birthday.
تاریخ نسبی: این ضمایر تاریخی تاریخ تقریبی یا تاریخی را نسبت به رویداد دیگری نشان میدهند. مثال:
recently, lately, nowadays, soon, shortly, in the near future, in the past, a while back.
فراوانی: این ضمایر نشان میدهند چه چند بار یک رویداد در تاریخهای مشخصی رخ میدهد. مثال:
daily, weekly, monthly, annually, every day, every week, every month, every year.
قیدهای زمانی عموماً در ابتدا یا انتهای جمله قرار میگیرند، اما میتوانند قبل یا بعد از فعلی که تغییر میدهند قرار بگیرند. مثال:
I will meet him tomorrow. (زمان مشخص در انتهای جمله)
Always be kind to others. (فراوانی در ابتدای جمله)
We have been waiting for a while. (مدت زمان پس از فعل)
برخی از قیدهای زمانی هم به عنوان قید و هم به عنوان عبارات زمانی وظیفه دارند. مثال:
They arrive daily. (ضمیر زمان مشخص)
They arrive on a daily basis. (عبارت زمان مشخص)
قیدهای زمانی همچنین میتوانند به منظور مرتبسازی رویدادها در یک توالی استفاده شوند.
مثال: First, I woke up; then, I had breakfast.
آنها میتوانند زمان یک عمل را بهوضوح نسبت به رویداد دیگری نشان دهند.
مثال: I will call you after I finish my work.
قیدهای زمانی را میتوان برای توصیف عادات یا روالها نیز استفاده کرد.
مثال: I always go for a walk in the morning.
در برخی از موارد، قیدهای زمانی میتوانند با حروف اضافه ترکیب شوند تا اطلاعات دقیقتری ارائه دهند.
مثال: at noon, in the afternoon, on Monday, in the past, during the night.
“For” و “Since” به منظور نشان دادن مدت زمان یا زمان شروع یک عمل در زبان انگلیسی به کار میروند. آنها حروف اضافه هستند که اطلاعاتی درباره زمانی که یک عمل آغاز شد یا مدت زمانی که آن ادامه دارد، فراهم میکنند.
“For” برای اشاره به مدت زمانی که یک عمل ادامه دارد، به کار میرود.
به سؤال “چه مدت؟” پاسخ میدهد و پس از آن یک بازه زمانی مشخص (ساعت، روز، هفته، ماه، سال) قرار میگیرد.
مثالها:
I have been studying English for two years. (من دو سال است که انگلیسی میخوانم)
They have been living in this city for five months. (آنها پنج ماه است که در این شهر زندگی میکنند)
She has been working at the company for ten years. (او ده سال است که در این شرکت کار میکند)
We have been waiting for the bus for half an hour. (ما نیم ساعت است که منتظر اتوبوس هستیم)
“Since” برای اشاره به زمان شروع یک عمل یا زمانی که یک عمل آغاز شده، به کار میرود.
به سؤال “کی؟” پاسخ میدهد و پس از آن یک نقطه زمانی مشخص (تاریخ، زمان یا رویداد) قرار میگیرد.
مثالها:
I have been learning English since 2010. (من از سال 2010 انگلیسی یاد میگیرم)
He has been on a diet since last month. (او از ماه گذشته رژیم غذایی استفاده میکند)
She has been working here since 9 o’clock this morning. (او از ساعت 9 صبح امروز در اینجا کار میکند)
We have been friends since childhood. (ما از دوران کودکی دوست هستیم)
از “For” استفاده میکنیم وقتی میخواهیم مدت زمان یک عمل در یک بازه زمانی مشخص را نشان دهیم.
مثال: They have been traveling for three weeks. (آنها سه هفته است که سفر میکنند)
از “Since” استفاده میکنیم وقتی میخواهیم زمان شروع یک عمل یا آغاز یک عمل را مشخص کنیم.
مثال: I have been in this town since last year. (من از سال گذشته در این شهر هستم)
“For” با مدت زمان (مثلاً ساعت، روز، هفته) استفاده میشود، در حالی که “Since” با یک نقطه زمانی مشخص (مثلاً تاریخ، زمان یا رویداد) استفاده میشود.
در استفاده از “Since” میتوانید از عبارتهای زمانی که شامل “ago” هستند برای نشان دادن نقطه زمانی در گذشته که عمل آغاز شد، استفاده کنید. مثال:
She has been studying English since two years ago. (او از دو سال پیش انگلیسی میخواند)
“Since” همچنین میتواند با زمان حال کامل استمراری (Present Perfect Continuous) استفاده شود تا عملی که در گذشته آغاز شده و هنوز هم ادامه دارد را نشان دهد. مثال:
I have been living in this house since I moved to this city. (من از زمانی که به این شهر نقل مکان کردم در این خانه زندگی میکنم)
انتخاب بین “For” و “Since” به متن و آنچه میخواهید در مورد مدت زمان یا زمان آغاز عمل انتقال دهید بستگی دارد. مثالهای ذکر شده نحوه استفاده از “For” و “Since” در شرایط مختلف را نشان میدهند.
قید های زمانی تکرار (Adverbs of Frequency) کلماتی هستند که نشان میدهند چه چند بار یک عمل یا رویداد در زبان انگلیسی اتفاق میافتد. آنها اطلاعاتی درباره فراوانی یک عمل را ارائه میدهند و نشان میدهند چه چند بار اتفاق میافتد یا نمیافتد.
Always: نشان میدهد که عمل همیشه یا در هر زمانی رخ میدهد.
مثال: She always arrives on time for the meetings. (او همیشه به موقع برای جلسات حضور مییابد)
Usually: نشان میدهد که عمل بیشتر اوقات رخ میدهد، اما همیشه نیست.
مثال: I usually go for a walk in the evening. (من معمولاً شبها برای پیادهروی میروم)
Often: نشان میدهد که عمل به صورت مکرر اتفاق میافتد.
مثال: He often goes to the gym after work. (او اغلب بعد از کار به باشگاه میرود)
Sometimes: نشان میدهد که عمل اغلب نیست ولی گاهی رخ میدهد.
مثال: I sometimes eat dessert after dinner. (گاهی بعد از شام دسر میخورم)
Rarely: نشان میدهد که عمل بسیار کم اتفاق میافتد.
مثال: They rarely go out on weekdays. (آنها بسیار کم در روزهای هفته بیرون میروند)
Seldom: مشابه “rarely” است و نشان میدهد که عمل به ندرت رخ میدهد.
مثال: Seldom do we see such a beautiful sunset. (به ندرت غروبهای زیبا میبینیم)
Occasionally: نشان میدهد که عمل گاهی و با فاصلههای نامنظم رخ میدهد.
مثال: I occasionally travel to different countries. (گاهی به کشورهای مختلف سفر میکنم)
Frequently: نشان میدهد که عمل اغلب و با فاصلههای منظم رخ میدهد.
مثال: They frequently organize team-building activities. (آنها اغلب فعالیتهای تیمی را برگزار میکنند)
Hardly ever: نشان میدهد که عمل تقریباً هرگز رخ نمیدهد.
مثال: He hardly ever watches television. (او تقریباً هرگز تلویزیون نمیبیند)
Never: نشان میدهد که عمل هیچگاه رخ نمیدهد.
مثال: They never miss their morning jog. (آنها هیچگاه از دویدن صبحگاهی خود غافل نمیشوند)
قید زمانی تکرار عموماً قبل از فعل اصلی جمله قرار میگیرند.
مثال: She always helps her friends. (او همیشه به دوستان خود کمک میکند)
وقتی جمله شامل افعال کمکی “be”، “have” یا یک فعل مودال است، قید زمانی تکرار بعد از فعل کمکی قرار میگیرد.
مثال: He is always studying. (او همیشه در حال مطالعه است)
در جملات منفی، قید زمانی تکرار بین فعل کمکی و فعل اصلی یا بعد از “not” قرار میگیرد.
مثال: They do not often visit their relatives. (آنها اغلب به خانواده خود سر نمیزنند)
قیدهای زمانی تکرار همچنین میتوانند در سوالات استفاده شوند تا درباره فراوانی یک عمل استفاده شوند.
مثال: How often do you go to the gym? (چقدر اغلب به باشگاه میروید؟)
این قیدها میتوانند برای صحبت در مورد عادات، روالها یا عملهای تکراری در حال حاضر استفاده شوند.
مثال: We usually have dinner at 7 PM. (معمولاً ساعت 7 شام میخوریم)
قیدهای زمانی تکرار همچنین میتوانند با زمان حال ساده (Simple Present) استفاده شوند تا حقایق عمومی را بیان کنند.
مثال: The sun always rises in the east. (خورشید همیشه از شرق طلوع میکند)
انتخاب قید زمانی تکرار به میزان فراوانی یک عمل و یا کمیابی آن بستگی دارد. مثالهای ذکر شده نحوه استفاده از قید زمانی تکرار در شرایط مختلف را نشان میدهند.
Already، Still و Yet قیدهایی هستند که در زبان انگلیسی برای نشان دادن زمان یا وضعیت کامل شدن یک عمل به کار میروند. آنها برای ارائه اطلاعات در مورد زمانی که چیزی اتفاق افتاده است، همچنان در حال اتفاق افتادن است یا منتظر اتفاق افتادن هستند، استفاده میشوند.
“Already” به کار میرود تا نشان دهد که یک عمل قبل از زمان مورد انتظار انجام شده است یا به موقعتر از آنچه پیشبینی شده بوده است.
این عبارت عموماً در جملات مثبت به کار میرود و قبل از فعل اصلی قرار میگیرد.
مثالها:
They have already finished their homework. (آنها قبلاً تکالیفشان را تمام کردهاند)
She has already eaten lunch. (او قبلاً ناهار خورده است)
The movie has already started. (فیلم قبلاً شروع شده است)
“Still” به کار میرود تا نشان دهد که یک عمل همچنان در حال اتفاق افتادن است یا وضعیت بدون تغییر است.
این عبارت عموماً در جملات مثبت به کار میرود و قبل از فعل اصلی قرار میگیرد.
مثالها:
They are still waiting for the bus. (آنها هنوز منتظر اتوبوس هستند)
She is still working on her project. (او هنوز در حال کار روی پروژهاش است)
The problem still exists. (مشکل هنوز وجود دارد)
“Yet” به کار میرود تا نشان دهد که هنوز عملی که منتظر آن بودیم، اتفاق نیافته است یا تا کنون انجام نشده است.
این عبارت عموماً در جملات منفی و سؤالی به کار میرود و در انتهای جمله قرار میگیرد.
مثالها:
They haven’t finished their homework yet. (آنها هنوز تکالیفشان را تمام نکردهاند)
Have you eaten lunch yet? (آیا تاکنون ناهار خوردهای؟)
The movie hasn’t started yet. (فیلم هنوز شروع نشده است)
“Already” و “still” در جملات مثبت به کار میروند تا عملی که انجام شده یا همچنان ادامه دارد را نشان دهند.
مثال: I have already booked the tickets. (من قبلاً بلیطها را رزرو کردهام)
He is still working on the project. (او هنوز در حال کار روی پروژه است)
“Yet” در جملات منفی و سؤالی به کار میرود تا نشان دهد که عملی که منتظر آن بودیم، تاکنون اتفاق نیافته است.
مثال: She hasn’t finished her assignment yet. (او هنوز تکالیفش را تمام نکرده است)
Have you finished your lunch yet? (آیا تاکنون ناهارت را تمام کردهای؟)
“Yet” اغلب با زمان حال کامل (Present Perfect) به کار میرود تا عدم کامل بودن یا انتظار چیزی را تاکید کند.
مثال: They haven’t arrived yet. (آنها هنوز نرسیدهاند)
I haven’t received the package yet. (بسته را هنوز دریافت نکردهام)
استفاده از “Already، Still و Yet” به متن و زمان مرتبط با عمل مربوطه بستگی دارد. مثالهای ذکر شده نحوه استفاده از این ضمایر را در مواقع مختلف نشان میدهند.
قیدهای احتمال (Adverbs of Probability) برای بیان احتمال یا قطعیت انجام یک عمل یا وقوع یک رویداد در زبان انگلیسی استفاده میشوند. آنها نشان میدهند که چقدر احتمال وقوع چیزی است یا چقدر چیزی ممکن است اتفاق بیفتد.
Certainly: نشان میدهد درستی یا قطعیت بالایی درباره درستی یک جمله وجود دارد.
مثال: She is certainly coming to the party. (او قطعاً به جشن خواهد آمد)
Definitely: نشان میدهد که اطمینان بالایی وجود دارد که چیزی اتفاق خواهد افتاد یا واقعیتی است.
مثال: He will definitely be there on time. (او قطعاً به موقع حاضر خواهد شد)
Probably: نشان میدهد احتمال بالایی یا امکان قوی وقوع چیزی وجود دارد.
مثال: It will probably rain later in the evening. (احتمالاً بعد از ظهر باران میبارد)
Likely: نشان میدهد که شانس معقولی یا احتمال خوبی برای وقوع چیزی وجود دارد.
مثال: They are likely to win the competition. (احتمالاً آنها مسابقه را برنده خواهند شد)
Possibly: نشان میدهد که چیزی ممکن است رخ دهد یا درست باشد، اما قطعیتی وجود ندارد.
مثال: He could possibly arrive tomorrow. (او ممکن است فردا برسد)
Perhaps: نشاندهنده عدم قطعیت است و هنگامی استفاده میشود که یک شانس وجود دارد که چیزی اتفاق بیفتد.
مثال: Perhaps she will join us for dinner. (شاید او برای شام با ما همراه شود)
Maybe: مشابه “perhaps” است و عدم قطعیت و امکان رخ دادن چیزی را نشان میدهد.
مثال: Maybe we can go to the movies tonight. (شاید امشب بتوانیم به سینما برویم)
Unlikely: نشان میدهد که احتمال وقوع چیزی کم است یا شانس کمی برای اتفاق افتادن وجود دارد.
مثال: It is unlikely that they will cancel the event. (احتمالاً آنها رویداد را لغو نمیکنند)
Improbable: نشان میدهد که وقوع چیزی به شدت کم احتمال است.
مثال: It seems improbable that they will find a solution in such a short time. (به نظر میآید وقوع چنین مسئلهای در مدت زمان کوتاهی کاملاً کماحتمال است)
قیدهای احتمال عموماً قبل از فعل اصلی جمله قرار میگیرند.
مثال: She will probably arrive later. (احتمالاً او بعداً میآید)
آنها همچنین میتوانند برای تغییر صفتها به منظور بیان احتمال استفاده شوند.
مثال: It’s highly unlikely that they will succeed. (احتمالاً آنها موفق نخواهند شد)
قیدهای احتمال معمولاً برای صحبت درباره رویدادها و امکانات آینده استفاده میشوند.
مثال: They will likely finish the project by next week. (احتمالاً تا هفته آینده پروژه را تمام خواهند کرد)
در برخی موارد، قیدهای احتمال میتوانند با فعلهای مدال مانند “might”، “could”، “may” و غیره به کار روند.
مثال: He might possibly join us for the trip. (احتمالاً او با ما به سفر بپیوندد)
قیدهای احتمال به تأکید گفتگوی گوینده درباره احتمال یا قطعیت یک عمل یا رویداد کمک میکنند. انتخاب قید مناسب به میزان احتمال یا قطعیتی که گوینده میخواهد بیان کند، بستگی دارد. مثالهای فوق نشاندهنده کاربرد قیدهای احتمال در مواقع مختلف هستند.
قیدهای مقایسهای (Comparative Adverbs) برای مقایسه شدت یا درجه یک عمل یا ویژگی بین دو یا چند چیز در زبان انگلیسی استفاده میشوند. آنها نشان میدهند که یک عمل یا ویژگی چگونه با یک دیگر مرتبط است به ازای بیشتر یا کمتر.
More: برای مقایسه دو عمل یا ویژگی وقتی ضمیر قالب مثبت دارد به کار میرود.
مثال: She sings more beautifully than her sister. (او زیباتر از خواهرش میخواند)
Less: برای مقایسه دو عمل یا ویژگی وقتی ضمیر قالب منفی دارد به کار میرود.
مثال: He speaks less fluently than his colleague. (او کمتر از همکارش به طور روان صحبت میکند)
As…as: برای نشان دادن برابری یا تشابه بین دو عمل یا ویژگی به کار میرود.
مثال: John is as tall as his brother. (جان به اندازه برادرش قد دارد)
Most: برای مقایسه سه یا بیشتر عمل یا ویژگی وقتی ضمیر قالب مثبت دارد به کار میرود.
مثال: She speaks most fluently among all her classmates. (او بهترین صحبتکنندهای است که بین همه همکلاسیهایش وجود دارد)
Least: برای مقایسه سه یا بیشتر عمل یا ویژگی وقتی ضمیر قالب منفی دارد به کار میرود.
مثال: This book is the least interesting of all the novels. (این کتاب کمجذابترین رomanهاست که وجود دارد)
-er: افزودن “-er” به انتهای برخی از ضمایر این فرم مقایسهای را ایجاد میکند.
مثال: He runs faster than her. (او سریعتر از او میدوید)
More + adverb: استفاده از “more + adverb” برای ایجاد فرم مقایسهای ضمایر بلندتر استفاده میشود.
مثال: She danced more gracefully than anyone else. (او زیباتر از همه دیگران رقصید)
قیدهای مقایسهای وقتی مقایسه شدت یا درجه یک عمل یا ویژگی بین دو یا چند چیز را نشان میدهند، استفاده میشوند.
مثال: This car drives more smoothly than that one. (این ماشین نسبت به آن ماشین بیشتر صاف راننده میشود)
“As…as” برای نشان دادن برابری دو عمل یا ویژگی به کار میرود.
مثال: He speaks as loudly as his friend. (او به اندازه دوستش بلند صحبت میکند)
وقتی سه یا بیشتر عمل یا ویژگی مقایسه میشود، از “most” و “least” استفاده میشود.
مثال: The blue dress is the most beautiful, and the red one is the least attractive. (لباس آبی زیباترین است و لباس قرمز کمجذابترین)
با افزودن “-er” یا استفاده از “more + adverb” میتوان فرم مقایسهای قیدهای کوتاهتر و بلندتر را ایجاد کرد.
مثال: She sings louder than him. (از “-er” استفاده شده است)
She sings more loudly than him. (از “more + adverb” استفاده شده است)
قیدهای مقایسهای کمک میکنند شدت یا درجه مقایسه بین عمل یا ویژگیها را بیان کنند. انتخاب فرم مقایسهای به اندازه قید و نوع آن بستگی دارد. مثالهای فوق نشاندهنده کاربرد قیدهای مقایسهای در موارد مختلف هستند.
قیدهای تفضیلی (Superlative Adverbs) برای مقایسه شدت یا درجه یک عمل یا ویژگی بین سه یا بیشتر اشیاء در زبان انگلیسی استفاده میشوند. آنها نشان میدهند که بالاترین سطح یک ویژگی خاص در میان یک گروه وجود دارد.
Most: برای مقایسه بالاترین درجه یک عمل یا ویژگی وقتی قید قالب مثبت دارد به کار میرود.
مثال: She speaks most fluently among all her classmates. (او بین همه همکلاسیهایش بهترین به طور روان صحبت میکند)
Least: برای مقایسه پایینترین درجه یک عمل یا ویژگی وقتی قید قالب منفی دارد به کار میرود.
مثال: This book is the least interesting of all the novels. (این کتاب کمجذابترین رمانهاست که وجود دارد)
-est: افزودن “-est” به انتهای برخی از قیدهای فرم تفضیلی را ایجاد میکند.
مثال: He runs fastest in the race. (سریعترین در مسابقه دویدن است)
Most + adverb: استفاده از “most + adverb” برای ایجاد فرم تفضیلی قیدهای بلندتر استفاده میشود.
مثال: She danced most gracefully in the competition. (بهترین رقص در مسابقه انجام داد)
قیدهای تفضیلی وقتی بالاترین درجه یک عمل یا ویژگی را در میان سه یا بیشتر اشیاء مقایسه میکنند، استفاده میشوند.
مثال: This car drives most smoothly among all the models. (این خودرو بین همه مدلها بهترین رانندگی را دارد)
قیدهای تفضیلی عمدتاً با “the” برای نشان دادن بالاترین درجه یک ویژگی خاص به کار میروند.
مثال: He is the fastest runner in the team. (او سریعترین دونده در تیم است)
افزودن “-est” یا استفاده از “most + adverb” یک روش دیگر برای ایجاد قیدهای تفضیلی برای قیدهای کوتاهتر و بلندتر است.
مثال: She sings loudest in the choir. (از “-est” استفاده شده است)
She sings most loudly in the choir. (از “most + adverb” استفاده شده است)
قیدهای تفضیلی کمک میکنند بالاترین سطح شدت یا درجه یک عمل یا ویژگی را در میان سه یا بیشتر اشیاء بیان کنند. انتخاب فرم تفضیلی به اندازه قید و نوع آن بستگی دارد. مثالهای فوق العاده نشاندهنده کاربرد قیدهای تفضیلی در موارد مختلف هستند.